ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در روزنامه دولت مورخ 7 خرداد مقاله ای توسط یکی از طرفداران قدیمی مشائی چاپ شد که ایشان از حامیان مستند ظهور نزدیک است بودند.(وبلاگ قدیمی نویسنده که مطالبش را پاک کرده و وبلاگ جدید که خود را عمار انحرافی میخواند)
متن کامل مقاله به این شرح است.
بررسی نوع نگاه مهندس مشایی به مقوله ولایت فقیه
حسین مهدیزاده نراقی
اگرچه دیدگاهها در مورد ولایت فقیه را میتوان در دستههای متفاوت و
متنوع دستهبندی نمود ولیکن در یک دستهبندی کلی، مواضع افراد و جریانهای
مذهبی - سیاسی در برابر نظریه ولایتفقیه را میتوان در چهار دسته عمده
جای داد:
دسته اول: گروهی که اساساً به نظریه ولایتفقیه اعتقادی نداشته و
تصریحا بر این نکته تاکید نیز کردهاند. دسته دوم: گروهی که اگرچه به اصل
مقوله ولایت فقیه معتقدند ولیکن تمام اختیارات ائمه معصومین علیهم السلام
را برای وی جایز نمیدانند و به تعبیر رسا، قائل به ولایت مطلقه فقیه
نیستند چرا که آن اختیارات وسیع تعیینی برای ائمه را به جهت عصمت آن
بزرگواران میدانند. بحث در مورد این گروهها را به کناری نهاده و اساساً
مورد بحث اخیرالاشاره در ارتباط با دو دسته دیگر موجود در جامعه است.
دسته سوم: گروهی که معتقد به ولایت مطلقه فقیه بوده و تمامی اختیارات
ائمه را نیز برای ولی فقیه جایز میدانند و علل این اختیارات را نیز به جهت
عصمت ایشان دانستهاند.
دسته چهارم: گروهی که معتقد به ولایت مطلقه فقیه بوده و تمامی اختیارات
ائمه را نیز برای ولی فقیه جایز میدانند و لیکن در تبیین دلایل این
اختیارات به عصمت معتقد نبوده و اساساً ولایت فقیه را زمینه تشکیل حکومت
مهدوی دانسته و زندگی در دوران ولی فقیه را تمرین زیستن در جامعه مهدوی
میدانند. معتقد به ولایت یک فقیه خاص و برتری و ولایت این فقیه بر دیگر
فقها بوده و اساساً شأن ولی فقیه را اجل و اعظم از دیگر علما میدانند.
ولیفقیه را دروازه ورود به حکومت امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف
دانسته و معتقدند باید ولایت فقیه را متعلق به همه جمعیت ملت (کشور) دانست و
نه یک گروه خاص. وجه مشترک دسته سوم و چهارم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه «
همسو با بیانات حضرت امام خمینی(ره) » و تفاوت عمده آنان در علت و دلیل
وجود ولایت مطلقه فقیه میباشد.
بر خلاف تصور بسیاری از سیاسیون، تدقیق در بیانات حضرت امامخمینی(ره) و
جانشین خلف ایشان امام خامنهای موید این واقعیت برجسته است که نظرات این
دو رهبر انقلاب ایرانیان، بیشتر نزدیک به دسته چهارم است تا دسته سوم! برای
نمونه حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه (حکومت اسلامی-مجموعه
سخنرانیهای امام خمینی(ره) در نجف اشرف) صفحه 51 میفرمایند: «وقتی
میگوییم ولایتی را که رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) داشتند، بعد از غیبت، فقیه
عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام
ائمه(ع) و رسول اکرم(ص) است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست؛ بلکه صحبت از
وظیفه است. ولایت، یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک
وظیفه سنگین و مهم است؛ نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی به وجود
بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، «ولایت» مورد
بحث، یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند،
امتیاز نیست بلکه وظیفهای خطیر است.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز در اجوبه الاستفتائات خود و در بحث
«ولایت فقیه و حکم حاکم و پاسخ به سؤال 61 (وظیفه ما در برابر کسانی که
اعتقادی به ولایت فقیه جز در امور حسبیه ندارند، با توجه به اینکه بعضی از
نمایندگان آنان این دیدگاه را ترویج میکنند، چیست؟) میفرماید: «ولایت
فقیه در رهبری جامعه اسلامی و اداره امور اجتماعی ملت اسلامی در هر عصر و
زمان از ارکان مذهب حقّه اثنیعشری است که ریشه در اصل امامت دارد، اگر کسی
به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به آن رسیده باشد،
معذور است، ولی ترویج اختلاف و تفرقه بین مسلمانان برای او جایز نیست.»
معظم له در پاسخ به سؤال 59 (آیا کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد،
مسلمان حقیقی محسوب میشود؟) نیز میفرمایند: عدم اعتقاد به ولایت مطلقه
فقیه، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، در عصر غیبت حضرت حجت
(ارواحنا فداه) موجب ارتداد و خروج از دین اسلام نمیشود.
از طرفی مهندس مشایی در بین وبلاگنویسان حامی دولت در 10 اردیبهشت
امسال در مورد جایگاه ولایت فقیه میگوید: «ما مثل بعضی از آقایان از ادامه
راه منصرف نشدهایم و معتقدیم انقلاب اسلامی و ولایت فقیه این ظرفیت فکری
را دارد که به مردم دنیا افقهایی را نشان دهد که از سر عشق، معرفت و محبت
به آن افقها روی بیاورند؛ ولایت فقیهی که ما میشناسیم و تعریفی که ما از
آن داریم، متعلق به 75 میلیون ایرانی و حتی فراتر از آن متعلق به همه مردم
جهان است. اگر ولی فقیه شایستهترین فرد برای هدایت جامعه است، تبعیت از او
باید جهانی باشد؛ ولی فقیهی که ما پرچمدار آن هستیم، مهربانترین چهرهای
است که در دلها و ذهنها نقش میبندد و نسبت او به همه آحاد جامعه یکسان
تعریف میشود. البته ادبیات معرفی ولایت فقیه بسیار مهم است و مردم هر
تعریفی را از هر کسی قبول نمیکنند.»
وی در 17 اردیبهشت 1392 نیز در مورد ولایت فقیه اینگونه سخن میراند:
«ما ولایت فقیه را در یک فقیه خاص متجلی میبینیم که باید به ایشان بگوییم
رهبرا از تو به یک اشاره از من به سر دویدن» مهندس مشایی 30 اردیبهشت
سالجاری و در دیدار با بانوان فرهیخته قم و تهران نیز این گونه نگاه خود
به مقوله ولایت فقیه را تبیین میکند: «من روز ثبت نام، قبل و بعد از آن هم
گفتم، اگر صلاحیت بنده احراز نشود، از مسیر قانون حق خود را پیگیری خواهیم
کرد و این به معنای شلوغ کاری نیست، چراکه معتقد هستیم با شلوغ کردن
مملکت، اتفاقی نخواهد افتاد. مملکتی که ولی فقیه دارد، ظلم را برنمیتابد و
ما از این مسیر، حقمان را خواهیم گرفت.»
با توجه به بیانات امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب و مهندس مشایی،
آیا تعابیر زندهکننده ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام راحل که از سوی
امام خامنهای به دولتهای نهم و دهم منتسب شد چیزی جز در تراز بینالمللی
مطرح کردن انقلاب و اندیشههای پیر جماران خواهد بود؟
============================
یک سوال خیلی ساده از نویسنده دارم
مشائی شما با کدام منطق ولایت پذیری شورای نگهبان را دور زد و به سراغ رهبر رفت؟
آیا انگیزه در منگنه قرار دادن رهبر نبوده؟
آیا ولی فقیه نفرمودند همه باید تابع قانون باشند؟
مانند علی یعقوبی یک سری صحبت ها در مورد ولی فقیه مطرح میکنید و در بطن متن حرف اصلی را میزنید
وای بر شما