چند ماه پیش یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری، به تکنوکرات بودن خود افتخار کرد و گفته که تکنوکرات بودن چیز بدی نیست!
ضمن بازخوانی قسمتی از سخنان مقام معظم رهبری در مشهد مقدس، تکنوکرات و تکنوکراسی را مورد بحث قرار میدهم:
"آمریکا
اظهار خوشحالی کرده و گفته فلانی اعتراف کرده تحریمها بی اثر نبود. بله،
تحریمها اثر داشت. این اشکال اساسی در خود ماست که اقتصادمان وابسته به
نفت است. ما باید اقتصادمان را از نفت جدا کنیم. بله؛ تحریمها اثر گذاشت
اما نه آن اثری که دشمن میخواست. من 17-18 سال قبل به دولت وقت(دولت
سازندگی) گفتم کاری کنید که بتوانیم در چاههای نفت را هر وقت که اراده
کردیم ببندیم. آقایان به قول خودشان تکنوکرات لبخند اکراه زدند که مگر میشود؟ بله میشود."
![تکنوکرات کیست؟ تکنوکراسی چیست؟ تکنوکرات کیست؟ تکنوکراسی چیست؟](http://bayanbox.ir/id/5231641422787915324?view)
الف. تعریف تکنوکراسی ـ تکنوکرات:
تکنوکراسی
«Technocratie» که از واژه «تکنیک» یا فنّ میآید به معنی حکومت دانایان
فنّ یا «فن سالاری» است و عناصر تشکیل دهنده این نوع حکومتها را تکنوکرات
میگویند. تکنوکراسی پدیدة جدیدی است که با پیشرفت علوم و فنون و نقش
روزافزون دانش و تخصّص در کار حکومت به وجود آمده و در بسیاری از کشورهای
پیشرفته تکنوکراتها یا دانان فنّ؛ بدون توجه به عقائد سیاسی و خصوصیات
طبقاتی آنها حسّاسترین و مهمترین کارها را به دست خود گرفتهاند.
در واقع با پیشرفت دانش و
فنّ، عقائد سیاسی اشخاص تحت الشعاع علم و تخصّص آنها قرار میگیرد و حزب
یا احزابی که با به دست آوردن اکثریت در پارلمان «مجلس» حکومت را به دست
میگیرند، در کار حکومت و اموری که به تخصّص نیاز دارد از افراد غیرحزبی و
حتّی اعضای متخصّص حزب مخالف استفاده میکنند.[1]
این
تعریف جامعترین تعریفی بود که در مورد تکنوکراسی و تکنوکراتها وجود داشت و
روان و منطقی به نظر میرسید. اما برای تعریف کامل و دقیقتری از این واژه
، دیدگاه دو محقق خارجی به نامهای: اولیور استُلی برس و آلن بولک را
بررسی میکنیم تا این تعریف مشخصتر بیان گردد:
این
اصطلاح را در سال 1919 میلادی مطابق با 1298 هجری شمسی مهندسی به نام
ویلیام هنری اسمایت در کالیفرنیا به پیشنهاد «حکومت صاحبان فنّ» ساخته است و
شخصی دیگر به نام هاوارد اسکات آن را پذیرفت و رواج داد، و فن سالاری به
صورت یک جنبش اجتماعی چند صباحی در نخستین سالهای دورة رکود در ایالات
متحده آمریکا رواج یافت. اصطلاح در دهة 1960 م در فرانسه رواج پیدا کرد و
در آنجا آن را با نظریههای سَن سیمون «که تشکیل جامعهای تحت حاکمیت
دانشمندان و مهندسان را پیشبینی کرده بود» یکی دانستند و آن را نویسندگانی
چون: ژان منو به کار بردند و تا استدلال کنند که قدرت واقعی از نمایندگان
برگزیده به کارشناسان رسیده است و اکنون «نوع جدیدی از حکومت آغاز میشود
که نه مردمسالاری یا دموکراسی است و نه دیوان سالاری بلکه فن سالاری است».
قدرت فنّ سالاران را با
پیدایش برنامهریزی اقتصادی، تفکر استراتژیکی در مسائل دفاعی و گسترش علم و
تحقیق یکسان دانستهاند. بیشتر تحلیلگران اجتماعی میپذیرند که در جامعة
پیشرفتة صنعتی نقش متخصصان گسترش یافته است ولی تردید دارند که حکومت
صاحبان فن بتواند جانشین نظم سیاسی شود.[2]
به طور کلّ باید گفت تکنوکراتها کسانی هستند که فنّ و تکنولوژی را برتر از هر چیزی حتّی مذهب میدانند
و فنّ سالاری را برتر از هر اصولی میشمارند و معتقدند صنعت و تکنولوژی
بالاتر و مهمتر از هر اصلی است و فنّ سالاران مستحق حکومتند.
همچنین نظر شما را به مصاحبه پرویز امینی محقق و پژوهشگر علوم سیاسی با فارس نیوز جلب می کنم.
یک پژوهشگر مسائل سیاسی با بیان اینکه مفهوم تکنوکرات بین مذهبیها بار منفی دارد و دولت سازندگی دوران تجلی این تفکر است،گفت: مفهوم تکنوکراسی در سطحی عمیقتر در «عقلانیت ابزاری» ریشه دارد.
پرویز
امینی محقق و پژوهشگر علوم سیاسی در گفتوگو با فارس، درباره مفهوم
تکنوکراسی و مفهوم تکنوکرات اظهار داشت: تکنوکرات از لحاظ لغوی به معنای
حاکمیت تکنیک است و حاکمیت فن و تکنیک به خودی خود به معنای پذیرش سلطه
صاحب تکنیک است که به وی فنان یا متخصص گفته میشود.
امینی
با اشاره به اظهار نظر برخی افراد مبنی بر اینکه تکنوکرات چیز بدی نیست
تصریح کرد: بحث درباره این نیست که تخصص و استفاده از فناوری خوب است یا بد
بلکه بحث بر سر این است که «سلطه تکنیک» یا «سلطه متخصص» خوب است یا نه؟
وقتی بر حاکمیت تکنیک و فن آوری تاکید
داریم معنایش این است که در «تصمیم گیری» درباره مسایل و پدیده ها و
«انتخاب» راهها و کارها دغدغههای فنی و تکنیکی نقش «درجه اول» را دارند و
بر سایر دغدغهها «ارزشی و انسانی و اخلاقی» ترجیح مییابند و مسئله و مناقشه از این جا آغاز میشود.
این کارشناس مسائل سیاسی با تاکید بر اینکه تکنوکرات هیچ دغدغه فرافنی و فراتکنیکی را اعم از دین و اخلاق در مناسبات تصمیم گیری خود به رسمیت نمیشناسد،
ادامه داد: مفهوم تکنوکراسی در سطحی بالاتر و عمیقتر در مفهوم «عقلانیت
ابزاری» ریشه دارد و فهم درست و عمیق آن محتاج فهم عقلانیت ابزاری است. به
عقلانیت ابزاری، عقلانیت فنی و تکنیکی نیز گفته میشود که برجستهترین لایه
عقلانیت در اندیشه مدرن است.
وی با
اشاره به اینکه ماکس وبر از مهمترین چهرههای فکری غرب در تئوریزه کردن این
مفهوم است گفت: وبر کنشهای انسانی را به چهار دسته کنشهای معطوف به سنت،
کنشهای مربوط به عاطفه، کنشهای معطوف به هدف و کنشهای معطوف به ارزش
تقسیم میکند، ادامه داد: وی با تاکید بر روی کنش معطوف به هدف به عنوان یک
کنش عقلانی، عقل ابزاری را تجلی صورت بخشیدن به چنین کنشی می داند.
«کار
عقل ابزاری در کنش معطوف به هدف ایجاد تناسب بین ابزارها و اهداف است و
بنابراین درباره خود اهداف به لحاظ ارزشی و اخلاقی داوری ندارد و اساسا
برایش موضوعیت ندارد و فقط تحقق هدف مهم است. همچنین درباره وسایل نیز
ملاحظات فنی و تکنیکی اساس است و هیچ ملاحظه فرافنی در آن مطرح نیست.»
این
کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: تصور کنید که میخواهیم در شهر اتوبانی
بسازیم؛کسی که دارای عقل ابزاری است سوال اصلیاش این است که آیا این
اتوبان منجر به تسهیل ترافیک میشود یا خیر؟ آیا به تسهیل امور شهری کمک
میکند یا خیر و در واقع اینها را به عنوان هدف مطرح میکند چراکه عقل
ابزاری صرفاً دغدغه فنانیت دارد اما یک عقل دینی که عقل کلی هم به آن گفته
میشود و در برابر عقل ابزاری که به عنوان عقل جزئی است، محسوب میشود
میپرسد وضع کسانی که خانههای خود را در این اتوبان سازی از دست میدهند
چه خواهد شد؟ آیا این موضوع موجب افزایش شکاف طبقاتی میشود؟ محیط زیست چه
وضعیتی پیدا میکند؟ این کار موجب برتری طبقه فرادست بر طبقه فرودست می شود
یا نه؟ و پس از حل این مسائل، به دغدغههای فنی توجه میکند.
در واقع کسانی که دغدغه ارزشهای فراتکنیکی مثل عدالت دارند از این موضع سوال میپرسند و دغدغه اقشار محروم و کمدرآمد را دارند
بنابراین پرسشهای این عقل از این جنس است و عقل فنی بخشی از دغدغههای
اوست و دغدغههای بسیار مهمتری دارد و به دنبال مراعات قانون، اخلاق و
منطق است.
وی
تصریح کرد: تفاوت عقل ابزاری و غیرابزاری در اینجا مشخص میشود. شما وقتی
از تکنوکراسی دفاع میکنید به معنای دفاع از عقل ابزاری در برابر عقل فرا
ابزاری و دینی است و باید متوجه این مفهوم بود؛
یکی از
مهمترین نظریهپردازان عقل ابزاری ماکس وبر است که علاوه بر مزایایی که
برایش قایل است، مشکلاتی را برای آن قائل میشود و معقد است که غلبه عقل
ابزاری به سلطه بوروکراتها و تکنوکراتها بر زندگی اجتماعی منجر می شود. در
حالیکه آنها آدمهای متوسطی هستند که دغدغههای فنی و تکنیکی دارند در
حالیکه جامعه از نظر اخلاقی نیاز به دغدغههای بلندتری دارد. لذا وبر از
سازمانهای بوروکراتیک به عنوان «قفس پولادین» یاد میکند که تجلی عقل
ابزاری در اداره جامعه هستند.
وی
افزود: در عقل ابزاری آدمهایی برای ما تصمیم میگیرند که افراد متوسط با
دغدغههای فنی هستند از این رو وبر به وجود کاریزما در جامعه توصیه
میکند و معتقد است باید کاریزمایی وجود داشته باشد که درباره مبانی و
جهتگیریهای ارزشی تصمیم بگیرد تا همه چیز در تصمیمگیری برعهده افراد
متوسط قرار نگیرد تا زندگی در سایه این عقل مدرن قابل تحمل تر بشود.
امینی
ادامه داد: هابر ماس از مهمترین متفکران غرب سه نوع عقلانیت را مطرح میکند
که یکی عقلانیت ابزاری است و آن را نازلترین سطح عقلانیت میداند و لایه
دوم عقل ارتباطی و لایه سوم عقل عملی است که وی معتقد است عقل ابزاری تصرف
در طبیعت را انجام میدهد و عقل ارتباطی تفاهم و نیاز ما به ارتباط و عقل
عملی عقل رهایی بخش و آزادی خواهی است.
این
کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: تکنوکراسی زیرمجموعه عقل ابزاری است و ما
باید عقل ابزاری را به خوبی متوجه شویم چرا که مدافعانی همچون ماکس وبر نیز
خودشان نسبت به این مسئله منتقد هستند و از آن به عنوان قفس فولادی یاد
میکند و هابرماس نیز منتقد دیگری است که از عقل ابزاری به عنوان نازلترین
سطح عقل یاد میکند.
وی با
بیان اینکه نقطه شاخص و مشترک تفکر پستمدرن که چهره غالب فکری امروز دنیا
هستند، مخالفت با همین عقل ابزاری است افزود: آنها این نوع سلطه عقل
ابزاری را نمیپذیرند و رد میکنند.
این
کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به مصادیق تکنوکراتها در جامعه ایران خاطر
نشان کرد: باید منظور ما از تکنوکرات به لحاظ مصداقی نیز مشخص شود؛ در
ایران امروز و در بین کسانی که در جمهوری اسلامی مدتها زمام امور را در
بخش های از کشور به عهده داشتند، می توان سه نفر را از مصادیق تفکر
تکنوکراسی دانست که در واقع تیم تکنوکرات کشور ما را میسازند و یک حلقه
مشترک هستند؛ در راس این تفکر هاشمی رفسنجانی و بعد جاسبی با گرایش راست سیاسی و کرباسچی با گرایش چپ سیاسی است.
«جریان
موسوم به کارگزاران سازندگی نیز نماد جریانی این نوع تفکر است. بیانیه این
جریان در انتخابات مجلس پنجم در این باره جالب است. در این بیانیه طرح می
شود که طی چهار دوره مجلس به حد کافی دغدغه های ارزشی در انتخاب و شکل دادن
مجالس گذشته وجود داشته است و الان باید بیشتر به فکر تخصص و افراد متخصص
بود.
کسانی
که درباره خوب و بد بودن تکنوکراسی و تکنوکرات بودن صحبت می کنند باید
متوجه این مفهوم و لوازم و پیامدهای معرفتی و ارزشی آن باشند و بدانند که
به معنای خوب یا بد بودن ابزار های جدید و نگاه تخصصی داشتن نیست. متاسفانه
در بین سیاسیون ما این گونه بی دقتی های مفهومی کم اتفاق نمی افتد که ناشی
از ضعف های معرفتی و فکری در آنهاست. مثلا یکی از همین تکنو کرات ها گفته بود کارگزاران سازندگی حزب لیبرال دموکرات مسلمان است.
تنها چیزی راجع به آن میتوان گفت این است گوینده نه می داند لیبرالیسم
چیست و نه از دموکراسی خبری دارد و درباره فهم او از مسلمانی هم باید تردید
کرد.»
وی
دوران سازندگی را دوران تجلی بروکراسی و عقل ابزاری و تکنوکراتیک دانست و
اظهار داشت: ساختن پل، جاده و دغدغههای سختافزارانه در ذیل این تفکر
مطرح میشود و توجه ندارند که این مسیر چگونه طی میشود و در واقع
دغدغههایی فراتر از دغدغههای فنی نداشتهاند و ما تحولات اجتماعی و
تغییرات ارزشی را در دوره هاشمی و غلبه تکنوکرات ها داشتیم که جامعه را از
ارزشهای عدالتخواهانه و سادهزیستی و مبارزه با اسراف و طرفداری از قناعت
به یک جامعه مصرفگرا، تجملگرا و ثروتگرا تبدیل کرد. چرا که آنها با
عقل محدودِ ابزاری تصمیم می گرفتند و فراتر از نگاه ابزار ی و تکنیکی
دغدغه ای نداشتند. شهردار اسبق تهران کرباسچی نیز به دنبال این بود که
تهران را به یک شهر مدرن تبدیل کند. در حالیکه به چه قیمت و چه هزینهای
چندان برایش مهم نبود.
امینی
با بیان اینکه ظاهرا عقل ابزاری یک نوع عقلانیت فارغ از ارزش انگاشته می
شود که از یک نظر درست است چون در تصمیماتش دغدغه ارزش های اخلاقی و انسانی
ندارد اما در باطن خودش صورتی ایدئولوژیک دارد چرا که برای خودش بایدها و
نبایدهای کاملا مشخصی دارد.
این
کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به نادیده گرفتن تعهد از سوی تکنوکراتها
ادامه داد: عقل ابزاری چیز بدی نیست و عقلانیت دینی با آن مشکلی ندارد.
آنچه عقلانیت دینی با آن چالش و تعارض دارد، بحث سلطه عقل ابزاری است که در
مفهوم تکنوکراتیسم وجود دارد. به طور مثال زمانیکه کرباسچی
در دهه 70 شهردار تهران بود میگفت باید تهران از نظر مدرن بودن تبدیل به
شهری بشود که هر کس زیر 500 هزارتومان درآمد دارد تهران را ترک کند چون
نمیتواند هزینههای چنین شهری را پرداخت کند. این نوع تفکر ناشی
از یک عقل ابزاری است که فقط دغدغه فنی دارد و مسایل فرافنی و فراتکنیکی
مثل دغدغه عدالت در آن راهی ندارد. بنابراین مفهوم تکنوکرات در فضای
اجتماعی ایران خصوصا در بین مذهبی ها بار منفی دارد و موجب جدایی و دوری
آنها از این جریانات می شود.البته تلقی تکنوکراتیستی به لحاظ اجتماعی در
طبقه متوسط شهری خصوصا در شهرهای بزرگ با واکنش مثبتی روبروست و اساسا در
این پایگاه اجتماعی سمپات و هوادار دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . فرهنگ جدید سیاسی، نویسنده محمود مهرداد، ناشر: انتشارات هفته، ص 38.
[2] . فرهنگ اندیشة نو، مولفان اولیور استلی برس و آلن بولک، با ترجمه گروه مترجمان، انتشارات مازیار، ص 586.
[3] . کتاب تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، نیل پستمن، ترجمه دکتر طباطبایی، انتشارات سروش، خلاصهای از ص 39 ـ 71.
[4] . همان، ص 273.
احسنت.
مطلب بسیار خوبی بود.
در واقع در جامعه ما تکنوکراتها را نوعی عملگرا محسوب می کنند که غایت شان رسیدن به هدف است و لذا در این دیدگاه خیلی از مواقع هرف می تواند وسیله را توجیه کند.
جالبه که یکی از کاندیداها چند وقت قبل خود را تکنوکرات معرفی کرده بود اما حالا که بازار نقد تکنوکراسی وسیع شده می گوید من تکنوکرات نیستم! واعجا از این دوگانگی.