خاطرات
بستگان، خویشاوندان و جمعی از شاگردان و دوستداران حضرت امام خمینی(ره) در کتاب «پا به پای آفتاب»
آمده است. از جمله خاطرهای شنیدنی و درسآموز دربارة برخورد حضرت امام
خمینی(ره) با چند مدّعی ارتباط با امام زمان(ع) که مرور و تأمّل آن در این آشفته
بازار مکّاره از بسیاری جهات آموزنده است. با هم این خاطره را مرور میکنیم:
چند نفر،
ادّعای عرفان داشتند و اذعان میکردند که با امام زمان(ع) ارتباط دارند. برخی از
مسئولان مملکتی، پس از شنیدن این ادّعاها، معتقد بودند باید این قضیه روشن شود
تا چنانچه ادّعای این افراد، کذب و دروغ بود، موضوع افشا شود تا کسی به انحراف و
اشتباه نیفتد. سرانجام با وساطت دو تن از مسئولان نظام، این چند نفر اجازة
ملاقات با حضرت امام(ره) پیدا کردند. حضرت امام(ره) در همان لحظات اوّل، به
ریاکاری آنان پی بردند و با اشرافی که داشتند جهت روشن شدن موضوع، سه سؤال را
مطرح کردند. ایشان فرمودند:
«اگر شما با
امام زمان(ع) ارتباط دارید، پاسخ این سؤالات را از آن حضرت بگیرید و برای من
بیاورید.
اوّلاً، از
حضرت سؤال کنید عکسی که من در منزل دارم و مورد علاقة من نیز هست، منسوب به چه
کسی میباشد؟
ثانیاً، از
حضرت بپرسید که رابطة حادث با قدیم ـ که یک مسئلة فلسفی است ـ چیست؟
ثالثاً....
|