انتظار پویا(هل من ناصر لنصره مهدی قائم آل محمد؟)

هر که دلارآم دید از دلش آرام رفت ===چشم ندارد قرار هر که در این دام رفت

انتظار پویا(هل من ناصر لنصره مهدی قائم آل محمد؟)

هر که دلارآم دید از دلش آرام رفت ===چشم ندارد قرار هر که در این دام رفت

نصیحت میکنم!

بازخوانی فرمایشات امام خمینی و امام خامنه ای پیرامون اختلافات مسئولین


یک همچو ملتی که ما داریم به این صفا، به این خوبی که در همۀ قضایا پشتیبان دولتشان هستند، پشتیبان رئیس ‏جمهورشان هستند، پشتیبان مجلسشان هستند، حیف است که این ملت را ما عواطفشان را جریحه‏ دار کنیم و ما بنشینیم با هم مخالفت کنیم. نه خدا را خوش می‏ آید از این و نه ملت را. ملت ناراحت است از این کار. روزنامه‏ هایتان را جلویش را بگیرید. آقایان روزنامه‏ هایی که به آنها مربوط است، جلویشان را بگیرند. این عذر نمی‏شود که ما روزنامه‏ ها را نمی‏دانیم چه نوشته است. نخیر، این عذر نیست. باید روزنامه‏ ها را ببینند چه نوشته. خودشان نمی‏رسند، خود آقایانی که مثلاً، در مجلس هستند یا آقایانی که در خارج مجلس هستند، نمی‏رسند بخوانند، یک کس دیگر را وادار کنند که روزنامه ‏ها را بخوانند. روزنامه ‏ها ببینند چه است. در روزنامه‏ ها مشغول فتنه ‏انگیزی هستند و مشغول این هستند که دولت را با رئیس ‏جمهور، مجلس را با رئیس‏ جمهور، رئیس‏ جمهور را با مجلس مخالف کنند و این یک توطئه‏ ای است که در روزنامه ‏ها ایجاد شده است و باید خود آقایان جلویشان را بگیرند قبل از اینکه ملت جلویش را بگیرد، قبل از اینکه خود ملت بیاید و بی‏ ملاحظه از کسی، تمام این روزنامه ‏ها را خفه کند خودشان جلویش را بگیرند.
در مجلس هم آقایان با هم باشند، رفیق باشند. همه مسلمان هستیم. همه باید دوست با
هم باشیم. مسلمین «ید واحده» باید باشند. اینقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهات شرعی را حفظ بکنند، جهات اخلاقی را حفظ بکنند. هی این به او بدگویی کند، او به این بدگویی کند، این اسباب ناراحتی مسلمانهاست. آقایان می‏گویند، مسلمانها می‏گویند، خوب ما خون بچه‏ هایمان[را]داده ‏ایم، یک قبرستان اینجا پر است از جوانهای ما، قبرستانهای شهرستان پر از جوانهای ماست که در راه این مملکت و در راه این اسلام اینها کشته شده ‏اند. حالا که اینها کشته شده ‏اند، آقایان آمده ‏اند از خارج و از داخل، با هم نشسته ‏اند دعوا می‏کنند. سر چه میراثی دعوا می‏کنید؟ میراث پدر کدامتان است؟ یک قدری آرام باشید. یک قدری توجه کنید به مسائل. هر وقت هر کدام صحبت[می]کنید به ضد دیگری نباشد که این خلاف آداب اسلام است، خلاف آداب مسلمین است، خلاف انسانیت است، خلاف مشی انبیا و مشی اولیاست. نکنید این کار را. یک قدری آرام باشید. یک قدری هوای نفس را کنار بگذارید، اشتهار را کنار بگذارید. تمام گرفتاریهای ما سر این هوای نفسی است که ما داریم. اعدا عدوّ انسان این نفْس انسان است که در بین جنبیه است. این اعدا عدوّ انسان است. یک قدری جلویش را بگیرید، یک قدر مهار کنید.


اتمام حجت با بنی صدر


اینکه من همیشه نصیحت می کنم به آقایان و می خواهم کاملا روی روش صحیح عمل بشود، روی قوانین عمل بشود و تخلف می شود و مع ذلک من نصیحت می کنم به آقایان این نه از باب این است که در ملت ما یک ضعفی پیدا شده و ملت ما دیگر به احکام اسلام اعتنایی ندارند من تا آنجایی که اخلاق اسلامی اقتضا می کند همه این ها را به آرامش دعوت خواهم کرد، نصیحت خاضعانه خواهم کرد، لکن آن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم آن روز این طور نیست که باز بنشینم نصیحت کنم دست همه را قطع خواهم کرد. آن شخص هر که می خواهد باشد هر مقامی که می خواهد باشد قبل از اینکه شورش پیدا بشود من او را به جای خودش می نشانم.


نصیحت به بنی صدر پس از فرارش از کشور


من الآن هم نصیحت می‌کنم آقای بنی صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگهایی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویی که از دست دادید بدتر بشود.
من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنی. من علاقه دارم که همه اشخاصی که در این مملکت زندگی می‌کنند یک زندگی انسانی - الهی باشد. نبادا یک وقت در دام اشخاصی بیفتی که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است؛ و آنها از تو پشتیبانی کنند و تو هم در دام آنها بیفتی؛ که هم دنیا به باد رفته است تا آخر، و هم آخرت. اگر نصیحتهای من را گوش کرده بودی، این مسائل پیش نمی‌آمد. لکن نگذاشتند؛ آنهایی که به تو اظهار علاقه می‌کردند آنها به اسلام علاقه نداشتند؛ و تو را کشاندند به جایی که تباه کردند، بیش از این خودت را تباه نکن؛ به دام این اشخاصی که مثل اژدها دهان باز کرده‌اند تا همه حیثیت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نیفت. چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقه خودت را از این گروه‌های مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنی، و در یک کناری بنشینی مشغول تصنیف و تألیف بشوی، صلاح تو است. اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال بیماری در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید، امروز این‌طور نبود و من‌ نمی‌خواستم باشد؛ آن روز من [در] یکی از حرفها، که اساس همه گرفتاریهای بشر است، تنبه دادم که حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة (حدیث پیامبر) تمام خطاهایی که از ماها صادر می‌شود روی این حبّ نفس و جاه و مال و منال است؛ اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، این‌طور نمی‌شد که همه گروهها، همه دوستان شما، از شما منفصل بشوند، الّا این گروه‌هایی که می‌خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهای درجه اول شما پشت بشما کردند.
گروه‌هایی که با شما بودند و برای شما شعار می‌دادند پشت به شما کردند. و این دلیل این بود که شما قدرت سیاسی ندارید، بزرگتر دلیل این است که انسان یازده میلیون  رأی را تباه کند! این گذشت و ناگوار گذشت، من نمی‌خواستم این‌طور بشود. لکن باز برای هر کس، هر کار بکند، جای توبه هست. درِ توبه باز است. رحمت خدا واسع است. شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هوای نفسانی بکن، خداوند می‌پذیرد تو را.
آبروی تو را اعاده می‌دهد. حیثیت تو را اعاده می‌دهد.
و شمایی که امروز هستید در مجلس و در صحنه، شما هم این نصیحت عاجزانه من را قبول کنید و یک پاروی نفسانیت بگذارید، و این گروه‌هایی که ایران را می‌خواهند به تباهی بکشند، قیام مسلحانه بر ضد اسلام کردند، اینها را از خود برانید و از آنها تبّری کنید؛ و آنهایی که اسلام را برای حالا دیگر صحیح نمی‌دانند، آنها را هم از خودتان برانید و از آنها تبری کنید. جای توبه باز است. بزرگترین گناه این است که انسان طرفداری بکند از کسانی که به ضد اسلام قیام کرده‌اند، یا به ضد اسلام اعلامیه می‌دهند. من خیر شما را می‌خواهم. من حق خودم را بخشیدم به شما. هرچه بد گفتید بخشیدم. لکن خیر شما را می‌خواهم که از این خطاها که تا کنون شده است دست بردارید، و با ملت حسابتان را یکی کنید؛ و با این گروه‌های مختلفی که می‌خواهند از حیثیت شما برای خودشان‌ کسب و جاهت کنند، و هرچه آنها کسب وجاهت کنند شما وجاهتتان را از دست می‌دهید، از اینها ببرید، و به اسلام، به همان چیزی که عقیده به آن دارید - لکن هوای نفس نمی‌گذارد - برگردید. و همه ما، همه ما، تعلیم پیدا بکنیم از این سربازهایی که در جبهه‌ها دارند جان خودشانرا فدا می‌کنند. آنها جان خودشان را برای اسلام و برای مصلحت کشور اسلامی فدا می‌کنند و ما سر خون آنها اینجا بنشینیم و با هم جنگ و ستیز کنیم! این در منطق اسلام از بزرگترین گناهان است و در منطق انسانیت از بزرگترین اموری است که قبیح است؛ چه قدر قبیح است که یک دسته‌ای برای مصالح کشورشان، برای مصالح ما، بروند در جبهه‌ها و آن طورجانفشانی کنند و آن‌طور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در این عبادت بزرگ الهی بکنند، و من و شما اینجا بنشینیم و مقاله بنویسیم و روزنامه بنویسیم و به جان هم بیفتیم! چه قدر این مسئله قبیح است و چه قدر شرم‌آور است!
خداوند همه ما را از شرّ خودمان نجات بدهد خداوند همه ما را به راه راست خودش هدایت کند. خداوند کشور ما را از شرّ اجانب نجات بدهد.



نصیحت به احمدی نژاد و علی لاریجانی در باب آبروریزی یکشنبه سیاه


 یک نکته هم راجع به مسائل داخلی کشورمان عرض کنم، که این هم مسئله‌ی مهمی است. قضیه‌ای در مجلس پیش آمد؛ قضیه‌ی بدی بود، قضیه‌ی نامناسبی بود؛ هم ملت را ناراحت کرد، هم نخبگان را ناراحت کرد. بنده‌ی حقیر هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل این قضایا احساس تأثر میکنم؛ هم به خاطر ناراحتی مردم، انسان احساس تأثر میکند. خب، رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشده‌ای در دادگاه، دو قوه‌ی دیگر را متهم کرد؛ این کار بدی بود، این کار نامناسبی بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسی مردم است. یکی از حقوق اساسی مهم مردم این است که در آرامش روانی و در امنیت روانی زندگی کنند؛ در کشور امنیت اخلاقی برقرار باشد. اگر یک فردی متهم به فساد است، نمیشود به خاطر او انسان دیگران را متهم کند؛ حتّی اگر ثابت هم میشد، چه برسد به اینکه ثابت نشده است، دادگاهی نرفته، محاکمه‌ای نشده. به استناد متهم کردن یک نفر، انسان بیاید دیگران را، مجلس را، قوه‌ی قضائیه را متهم کند؛ این کار درست نیست، این کار غلط است. بنده فعلاً نصیحت میکنم. این کار، کار شایسته‌ای برای نظام جمهوری اسلامی نیست. آن طرف قضیه هم، اصل این استیضاحی که در مجلس انجام گرفت، غلط بود. خب، استیضاح باید یک فایده‌ای داشته باشد. چند ماه به پایان کار دولت، استیضاح یک وزیر، آن هم باز با یک علت و دلیلی که مربوط به خود آن وزیر نیست، چه معنی دارد؟ چرا؟ این هم غلط بود. این هم که شنیدم در داخل مجلس کسانی حرفهای نامناسبی بر زبان آوردند، این هم غلط است. همه‌ی این قضایا، قضایای نامتناسبی است با نظام جمهوری اسلامی؛ نه آن متهم کردن، نه آن برخورد کردن، نه آن استیضاح. دفاعی هم که رئیس محترم قوه از خودش کرد، آن هم یک قدری زیاده‌روی بود؛ لزومی نداشت.
 وقتی ما همه با هم برادریم، وقتی دشمن مشترک جلوی روی ما هست، وقتی توطئه را میبینیم، چه کار باید بکنیم؟ تا امروز مسئولین در مقابل توطئه‌های دشمن همیشه کنار هم ایستاده‌اند، حالا هم باید همین جور باشد، همیشه هم باید همین جور باشد.
 من از مسئولان قوا و مسئولان کشور همیشه حمایت کردم؛ باز هم هر کسی که مسئولیتی بر دوش دارد، بنده از او حمایت میکنم، به او کمک میکنم؛ اما این کارها را نمیپسندیم؛ این کارها متناسب با تعهدها نیست؛ با سوگندهائی که خورده شده، مناسب نیست. این ملت عظیم را ببینند؛ شایسته‌ی این ملت، رفتار دیگری است. امروز مسئولان باید همه‌ی تلاششان را بکنند برای اینکه گره‌های اقتصادی را باز کنند، مشکلات را برطرف کنند. بنده سه چهار سال قبل از این، در صحبت اول سال صریحاً به مردم و به مسئولین گفتم که نقشه‌ی دشمنان ملت ایران از حالا به بعد، بیش از همه، نقشه‌ی اقتصادی است. خب، میبینید که همین جور شد. هم دولت، هم مجلس، همه‌ی نیرویشان را، همه‌ی فکر و ذکرشان را متمرکز کنند بر روی سیاستهای درست اقتصادی. چند سال قبل از این، بنده درباره‌ی فساد اقتصادی، به رؤسای قوا نامه دادم. خب، با فساد اقتصادی مبارزه کنید. به زبان گفتن که مطلب تمام نمیشود؛ عملاً با فساد مبارزه کنید. هی بگوئیم مبارزه با فساد اقتصادی. خب، کو؟ در عمل چه کار شد؟ چه کار کردید؟ اینهاست که انسان را متأثر میکند.(سال 91)
 توقع بنده از مسئولین این است که حالا که رفتار دشمن شدت پیدا کرده است، شما هم رفاقتهاتان را با هم شدت بدهید و بیشتر با هم باشید. تقوا، تقوا، تقوا، صبر، میدان ندادن به احساسات سرکش، ملاحظه‌ی مصالح کشور، متمرکز کردن همه‌ی توان و نیرو برای حل مشکلات مردم و مشکلات کشور؛ این توقع ماست. امیدواریم ان‌شاءاللّه این نصیحتِ خیرخواهانه و مشفقانه مورد توجه مسئولین محترم، بخصوص مسئولین بالا قرار بگیرد؛ به این مسئله پایبند باشند.


صوت زیر را گوش کنید (دانلود صوت)



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد